سیره پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)
۱۱- در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد.
۱۲- هرگز در حضور مردم تکیه نمیزد.
۱۳- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۴- اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود، نادیده میگرفت.
۱۵- اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد.
۱۶- کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمیکرد.
۱۷- هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد.
۱۸- هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
۱۹- پاسخ به سؤالی را چند مرتبه تکرار میکرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۰-، چون سخن ناصواب از کسی میشنید. نمیفرمود چرا فلانی چنین گفت بلکه میفرمود بعضی مردم را چه شود که چنین میگویند؟
۲۱- کار نیک را تحسین و تشویق میفرمود و کار بد را تقبیح مینمود و از آن نهی میکرد.
۲۲- آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان میفرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من میشنوند به غایبان برسانند.
۲۳- هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد.
۲۴- هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.
۲۵- هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقبهای بد نخواند.
۲۶- هرگز عیب مردم را جستجو نمیکرد.
۲۷- از شر مردم برحذر بود، ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود.
۲۸- هرگز مذمت مردم را نمیکرد و بسیار مدح آنان نمیگفت.
۲۹- بر جسارت دیگران صبر میفرمود و بدی را به نیکی جزا میداد.
۳۰- از بیماران عیادت میکرد اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود.
۳۱- سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد.
۳۲- اصحاب را به بهترین نامهایشان صدا میزد.
۳۳- با اصحابش در کارها بسیار مشورت میکرد و بر آن تأکید میفرمود.
۳۴- در جمع یارانش دایرهوار مینشست و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
۳۵- میان یارانش انس و الفت برقرار میکرد.
۳۶- وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۳۷- هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیکرد.
۳۸- عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران میرسید.
۳۹- احدی از محضر او ناامید نبود و میفرمود «برسانید به من حاجت کسی را که نمیتواند حاجتش را به من برساند».
۴۰- هرگاه کسی از او حاجتی میخواست اگر مقدور بود روا میفرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعدهای نیکو او را راضی میکرد.
۴۱- هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
۴۲- پیران را بسیار اکرام میکرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
۴۳- غریبان را خیلی مراعات میکرد.
۴۴- با نیکی به شروران، دل آنان را به دست میآورد و مجذوب خود میکرد.
۴۵- همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بر دل داشت.
۴۶-، چون شاد میشد چشمها را بر هم میگذاشت و خیلی اظهار فرح نمیکرد.
۴۷- اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمیشد.
۴۸- مزاح میکرد، اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمیزد.
۴۹- نام بد را تغییر میداد و به جای آن نام نیک میگذاشت.
۵۰- بردباریاش همواره بر خشم او سبقت میگرفت.
بازدید : 910
جمعه 25 ارديبهشت 1399 زمان : 6:22